کد خبر: ۲۵۷۳۳۱
تاریخ انتشار : ۱۶ دی ۱۴۰۱ - ۲۰:۳۰
نگاهی به عملکرد پویانماسازان ایرانی در پاســداشت ‌اندیشــه و ســبک زندگی ایرانی – اسلامی در آثارشـان 

ایرانی! ایرانی بساز! 

 
 
 
انوشه میرمرعشی 
یکی از ابتکارات بخش خبری صداوسیما که حساسیت مردم را برای پاسداشت زبان فارسی بالا برده، بسته خبری «زبان معیار» با اجرای جناب آقای امید جلوداریان است. 
از آنجا که سال‌های سال «پاسداشت زبان فارسی» دغدغه ادبا و علاقه‌مندان به زبان فارسی و در رأس آنها مقام معظم رهبری بوده و همچنان هست و برای پالایش زبان فارسی از واژه‌های بیگانه توصیه‌های فراوانی داشته‌اند؛ این بخش خبری توانسته تا حدود زیادی امید برای نیل به این هدف را فراهم سازد.
اما باید دانست که این تنها زبان فارسی نیست که به پاسداشت و در کنارش به پالایش واژه‌های بیگانه نیاز دارد، بلکه در قسمت‌های دیگر زیرمجموعه «فرهنگ و هنر» نیز به چنین پاسداشت‌ها و پالایش‌هایی محتاجیم. به ویژه اینکه این نیازمندی در تولید آثار هنری بیشتر احساس می‌شود. 
در واقع می‌توان گفت «ایرانی ‌اندیشیدن» در ساخت هر اثر هنری وطنی، یکی از ارکان موفق بودن آن اثر است. وگرنه اثری که تقلیدی از آثار هنری سایر کشورها (عمدتا غربی) باشد حتی در صورت رعایت تمام نکات فنی، ارزش چندانی ندارد. بررسی آثار هنری اعم از فیلم، سریال، برنامه‌های ترکیبی، مسابقات تلویزیونی و حتی پویانمایی‌های داخلی این مسئله را به عیان نشان می‌دهد که متاسفانه بخشی از این آثار با تقلید از آثار و تفکر غیرایرانی و عمدتا غربی ساخته شده است. اما در میان این تولیدات هنری شاید بتوان ادعا کرد که پویانمایی‌ها به سبب تاثیرگذاری بر اذهان نسل آینده از اهمیت بیشتری برخوردار است... 
پویانماییِ ایرانیِ غیرایرانی! 
بررسی پویانمایی‌های چندقسمتی ساخته شده در کشور به ما نشان می‌دهد که با کمال تاسف بخشی از آنها، هم به جهت محتوا و هم به جهت فنی دچار التقاط و اختلاط تفکر ایرانی و اسلامی با تفکر غیرایرانی و عمدتا غربی است. 
البته قطعا باید قبل از اشاره به این التقاط و اخلاط، از سازندگان پویانمایی‌هایی که در هر دو بخش محتوا و ساختار (طراحی شخصیت و تصاویر) کاملا با تفکر ایرانی و اسلامی ساخته شده‌اند، تقدیر و تشکر کرد. پویانمایی‌هایی چون «مهارت‌های زندگی»، «زهره و زهرا»، «آپارتمان گل‌ها»، «کوچولوهای کنجکاو»، «ببعی» و... 
اما برخلاف این پویانمایی‌های قابل تقدیر، برخی از پویانمایی‌های ایرانی به ویژه آنها که شخصیت‌های اصلی آن موجوداتی غیرانسانی هستند، در قسمت محتوا شدیدا به پاسداشت تفکر ایرانی و اسلامی و پالایش تفکر غیراسلامی و ایرانی نیازمندند. زیرا در عمده قسمت این پویانمایی‌ها، شخصیت‌های حیوانی یا خیالی درگیر اتفاقاتی می‌شوند که موضوع آن برمبنای آموزش «اخلاق سکولار» نوشته شده است. 
به طور مثال شخصیت‌ها دچار بی‌نظمی شده‌اند و با حوادثی که برایشان پیش می‌آید متوجه اهمیت نظم می‌شوند. یا شخصیت‌ها دچار بیماری می‌شوند و در طی داستان آن قسمت متوجه اهمیت رعایت بهداشت فردی می‌شوند. و یا شخصیت‌های داستان با حوادثی متوجه مضرات پرخوری می‌شوند، یا با درگیر شدن با یک‌سری اتفاق متوجه اهمیت محیط زیست می‌شوند و یا با غافل گیر شدن در روز تولد متوجه مهربانی دوستانشان می‌شوند و موضوعاتی از این دست، آن‌هم بدون اینکه نشانی از فرهنگ ایرانی و اسلامی در آنها به مخاطب منتقل شود. 
و دقیقا سؤال اساسی در تولید این‌گونه آثار این است که مثلا پویانمایی «کارتونی‌ها»، «همه جوره ماجرا»، «ماهی بادکنکی»، «فینگیلیا»، «میچکا» و... که ایرانی هستند به جهت محتوا و ‌اندیشه، چه تفاوتی به جهت محتوا با پویانمایی‌های ساخته شده توسط کشور چین مانند «حیوانات کاغذی»، «قطار ربات‌ها»، «اتوبوس‌های کوچولو» و یا حتی پویانمایی‌های کانادایی همچون «دنیل ببره»، «لامالاما»، «چارلی به مدرسه می‌رود» و... دارد؟ کجای این پویانمایی‌های ایرانی که از آنها نام برده شد حال و هوای وطنی دارد؟ و چرا مدیران سفارش دهنده و تهیه‌کنندگان سازمان صداوسیما به این مسئله هیچ توجهی نداشته‌اند؟! آیا نباید حتی برای ترویج اخلاق سکولار(!) داستان این‌گونه پویانمایی‌ها، کمی! و فقط کمی ایرانی شود؟ و... 
آن‌وقت در این‌گونه پویانمایی‌ها متاسفانه در طراحی شخصیت‌های داستان و طراحی پس زمینه کار نیز چنین معضلی دیده می‌شود. به طور مثال طراحی قلک پول به شکل خوک در قفسه اسباب بازی‌های میچکا و یا طراحی شخصیت‌های خیالی سرزمین دانایی در پویانمایی «میچکا» که کاملا برگرفته از طراحی شخصیت‌های پویانمایی چند پویانمایی خارجی است. و یا طراحی ماشین پلیس در پویانمایی «چیا» با طرح و رنگ خودروهای پلیس انگلیسی به جای طراحی خودروی سبز و سفیدرنگ نیروی انتظامی خودمان و مثال‌های فراوانی از این دست... 
تضاد محتوا و ساختار 
البته گفتنی است بخشی دیگر از پویانمایی‌های ایرانیِ چندقسمتی، در بخش محتوا تقریبا دارای فیلمنامه‌های قابل قبول و گاهی بسیار خوب و متناسب با تفکر و سبک زندگی ایرانی و اسلامی است؛ اما در بخش طراحی تصاویر (شخصیت‌ها و پس زمینه کار) دچار اختلاط ‌اندیشه ایرانی و غیرایرانی هستند. 
در واقع طراحان و قلمزنان در این نوع پویانمایی‌های ایرانی با کج سلیقگی و بدون توجه به محتوای ایرانی و اسلامی داستان، از نمادهای کاملا غربی در آثارشان استفاده کرده‌اند. مثلا طراحی اتوبوسی به سبک اتوبوس‌های زردرنگ مدارس در آمریکا آن‌هم در تیتراژ ابتدایی برنامه بسیار خوب «منم بچه مسلمان»! و یا طراحی علامت صلیب روی کلاه شخصیت‌پرستار پویانمایی «موچولوها». [گفتنی است که خانم مهدیه السادات محور (طراح و از نویسندگان داستان این مجموعه پویانمایی) در گفت‌وگویی با نگارنده از این مسئله شکوه داشتند که طراحان بخش گرافیکی کار، بدون توجه به محتوای ارزشی و آموزشی این مجموعه از نمادهای غربی همچون فکول، کراوات برای برخی شخصیت‌های این مجموعه و علامت صلیب برای کلاه شخصیت‌پرستار استفاده کرده‌اند.] 
نکته پایانی 
قطعا پویانمایی‌سازان ایرانی علاقه عمیق و زیادی به فرهنگ و ‌اندیشه ایرانی – اسلامی خود دارند. اما اگر در آثار برخی از آنها التقاط و اختلاط ‌اندیشه و سبک زندگی اسلامی- ایرانی 
و غیرایرانی در بخش محتوا و ساختار دیده می‌شود، به دلیل آن است که متذکر این مسئله نبوده‌اند. یعنی به دلیل عدم نقد پویانمایی‌های ایرانی چندقسمتی، سازندگان آن متوجه این اشکال نشده‌اند و از روی عادت در نوشتن متن داستان و طراحی شخصیت و پس‌زمینه کار از پویانمایی‌های خارجی (عمدتا غربی) الگوبرداری کرده‌اند. امید است که این مطلب باب تازه‌ای را برای توجه به این مسئله در فضای پویانمایی ‌سازی کشور باز کند و زمینه را برای پالایش پویانمایی‌های ایرانی چند قسمتی از تقلید از نمونه‌های خارجی فراهم سازد.